فرزانه شهامت | شهرآرانیوز؛ گاهی تماشای عمیق یک پوستر با ذهن مخاطبش همان کاری را میکند که یک کتاب و دهها دقیقه سخنرانی اثربخش. این را اضافه کنید به افزایش سواد بصری مخاطب، تغییر سبک زندگی و کاهش حوصله و وقتشان برای تورق کتاب و نشستن پای سخنرانیهای طولانی. نتیجه، سنگینتر شدن کفه ترازوی تمایل مخاطب به سمت رسانههایی مانند طرحهای گرافیکی خواهد بود.
پوستر زبان تصویر است و فارغ از گویشها و زبانها به صورت مستقیم و بی واسطه با مخاطب ارتباط برقرار میکند که خود امتیاز بیشتری نسبت به هنرهای دیگر دارد. با وجود این ویژگیهای منحصر به فرد، در ناآرامیهای اخیر کشور کمتر شاهد اکران طرحهای غنی در فضای مجازی اعم از شبکههای اجتماعی بودیم. گفت و گوی ما با یکی از طراحان بنام مشهدی درباره آنچه در حدود هشتاد روز اخیر در این فضای هنری گذشته است، صورت گرفت؛ گرافیستی که نام او با موکب القلم (مجمع هنرمندان حسینی در اربعین حسینی) گره خورده است: حمید فخار.
در ابتدا حمید فخار از زنجیره مشکلاتی میگوید که منجر به کاهش تولید محتوای گرافیکی، متناسب با فضای روز جامعه در اغتشاشات اخیر شده بود؛ مشکلاتی که رد پای برخی از آنها همچنان دیده میشود. او در این باره میگوید: فضای عرضه و تقاضا در دنیای مجازی از بین رفته بود. قبل از این ناآرامیها و فیلترینگ ها، اینستاگرام و واتساپ فضای گفت وگوی غالب بود.
وی ادامه میدهد: عمده ارتباطات روی این دو بستر بود که بعد از فیلترشدنشان قطع شد و انسجام نیروهای این سوی خط از هم پاشید. صفحه خودم در اینستاگرام را مثال میزنم که در همین ایام به خاطر یک محتوای نرم بسته شد. به فرض هم که این صفحه وجود داشت، بنده هم تولیدی داشتم و میتوانستم با آن وضعیت اینترنت و فیلترشکن بارگذاری کنم، کار دیده نمیشد.
این یعنی نه خوراک فکری برای دریافت ادبیات مناسب پوستر را داشتیم و نه فرصتی برای اکران عمومی تولیداتمان بود. هر دو اینها تولید و نشر پوستر را با چالش رو به رو میکرد. این در حالی بود که آن طرفی ها، یا آن سوی آب بودند و بدون چالش برای دسترسی به فضاهای یادشده، یا در داخل بودند و فیلترشکنهای مناسبی داشتند. نکته دیگری که حمید فخار اشاره میکند، سرعت بالای رویدادهاست؛ چیزی که باعث میشد اتفاقی که صبح رخ میداد و میتوانست خوراک تهیه طرحی گرافیکی باشد تا شب یا حداکثر فردای همان روز، به قول خبرنگارها بسوزد؛ چیزی شبیه نان بیات شده و بی طرف دار.
دور هم جمع شدن فیزیکی گرافیستهای ایران اسلامی نیز میتوانست راهکار بعدی برای غلبه بر شرایط باشد که حمید فخار ناگفته به آن پاسخ میدهد: فیزیکی دور هم جمع شدن سرعت و چابکی کار را میگرفت و پوستری که میشد یکی دو روزه تولید شود، حدود یک هفته زمان میبرد که باز هم با سرعت تغییر شرایط، هم خوانی نداشت. او یکی دیگر از چالشها برای تولید محتوا را روایتهای غیر متقن، مصلحت اندیشانه و نصف و نیمه از رویدادها بیان میکند که دست و بال طراح را برای اطمینان از آنچه برایش طرح میزند میبندد.
او از دشواریهای مضاعف طراحی در فضای آشفتهای مانند ناآرامیهای اخیر میگوید؛ اینکه اگر طرح با کیاستِ سیاسی توأم نباشد، میتواند به جای تبلیغ جبهه حق، به ضد تبلیغ و خوراک رسانههای بیگانهها تبدیل شود.
گسست فکری و ایجاد دیدگاههای متفاوت درباره آنچه در کشور رخ داد نکته دیگری است که به زعم این هنرمند مشهدی، راه را برای ایجاد تولیدات مشترک درباره ناآرامیهای اخیر، با موانعی همراه کرده بود. بماند که برخی طراحان نیز به زعم او سکوتی عامدانه در پیش گرفته بودند تا مبادا به برند و اعتبارشان خدشهای وارد شود. وقتی از حمیدفخار میخواهیم به آسیب شناسی طرحهای تولیدشده در این بازه زمانی با تمام ارزشمندی ذاتی تلاش طراحانش اشارهای داشته باشد، میگوید: مشکل ما این است که غالبا درون گفتمانی پوستر میزنیم و برای مردم معمولی یا جبهه مقابل سرریز نداریم.
تفکیک فضای مجازی به فیلترشده و نشده، بومی و غیربومی به اضافه طراحیهایی با ادبیات بسته که صرفا به دست طیف مشخص و دایره تنگی از مخاطبان میرسد باعث میشود گفت وگویی بین دو سوی این طیف شکل نگیرد. او حلقه مفقوده برای رفع بیشترِ این چالشها را وجود پشتوانهای معنوی در فضای شهر میداند که تکیه گاه مطمئن فعالان حوزههای مختلف رسانه، هنر و طراحان دغدغهمند باشد که آنها را سازمان دهی و احیا کند.
حمید فخار از فرصتهای از دست رفته به امروز و فرصتهای پیش رو پل میزند؛ به دوباره دور هم جمع کردن نیروهای معتقد به ایران اسلامی، به تعیین راهبرد برای روزهای پس از فرونشستن غبارها، به تعریف عملیاتهای نرم، ظریف و میان مدت، به.